فیلم بر اساس حادثه واقعی ۱۵ آوریل سال ۲۰۱۳ ساخته شده است که در طی برگزاری مسابقه دو و میدانی در شهر بوستون، انفجاری مهیب رخ داد. افسر پلیسی به نام تامی ساندرز (مارک والبرگ) پس از حادثه، به گروه افسران پلیسی می پیوندد که قصد دارند امنیت را در این شهر برقرار سازند ولی در ادامه اتفاقات ناگوارتری برایشان به وقوع می پیوندد که…
مارک والبرگِ فیلمهای « ترنسفورمز » و « تِد » که در چند سال اخیر بسیار پرکار بوده، بازیگر نقش اصلی فیلم است. جی کی سیمونز که با « شلاق » در خاطر علاقه مندان به سینما نقش بسته، دیگر بازیگر فیلم محسوب می شود. جان گودمن هم که سال گذشته فیلم « خیابان 10 کلاورفیلد » را بر پرده سینماها داشت دیگر بازیگر فیلم است.
داستان فیلم درباره چیست ؟
این فیلم درباره حادثه بمب گذاری تروریستی در روز ماراتون شهر بوستون آمریکا در سال 2013 می باشد و داستان مامورانی را روایت می کند که قصد دستگیر عامل انفجارها را دارند.
کارگردان کیست ؟
پیتر برگ که در چند سال گذشته هرچه ساخته، مارک والبرگ بازیگر آن بوده است. دو اثر آخر برگ به نامهای « بازمانده تنها » و « Deepwater Horizon » آثار خوش ساخت و سرگرم کننده ای بودند که در گیشه هم توفیق داشته اند.
خانواده ها در هنگام تماشای فیلم باید به چه نکاتی توجه نمایند؟
فیلم صحنه های بزرگسالانه ندارد اما خشونت عیانی دارد که باعث می شود اثر متناسب کودکان و نوجوانان نباشد.
نکات مثبت فیلم ؟
مانند فیلمهای قبلی پیتر برگ، « روز میهن پرستان » ضرباهنگ فیلمنامه را می شناسد و علی رغم ضعف های داستانی که در فیلمنامه وجود دارد، بهرحال توانایی جلب کردن توجه تماشاگر را دارد و اجازه نمی دهد خستگی را تجربه نماید.
این مورد را هم می توان در دسته نکات منفی قرار داد و هم مثبت و آن اینکه « روز میهن پرستان » چیزی بیشتر از آنچه که در روز حادثه رخ داده در اختیار تماشاگر قرار نمی دهد. ما در طول داستان همان اتفاقات را اینبار با کارگردانی سینمایی شاهد هستیم و این وسط فقط قهرمان داستان به اتفاقات این روز اضافه شده که به نوعی نماینده تماشاگر در فیلم به شمار می رود.
پیام نهایی فیلم ارزشمند است. اینکه به جای نفرت پراکنی و خشن بودن، اتحاد و عشق را جایگزین کنیم، می تواند پیامی باشد که به دل مخاطب بنشیند.
نکات منفی فیلم ؟
شخصیت اصلی داستان پرداخت مناسبی ندارد و در واقع اصلاً پرداختی ندارد! او فقط به سراغ مستندات واقعی که از حادثه بر جای مانده می رود تا تماشاگر در جریان امور قرار بگیرد. اگر واقعیت ها و مستندات را کنار بگذاریم، تامی ساندرز به عنوان یک شخصیت مستقل، ناکارامد به نظر می رسد.
مدت زمان 130 دقیقه ای فیلم بسیار زیادتر از ظرفیت فیلم می باشد. معمولاً آثاری که درباره یک حادثه تروریستی هستند، در مدت زمان کمتر از 100 دقیقه به پایان می رسند اما « روز میهن پرستان » زمان طولانی تری اختیار کرده که نیازی به اختصاص این مقدار زمان نبود.
حرف آخر :
اگر از وقایع روز بمب گذاری ماراتن بوستون در سال 2013 اطلاعی ندارید، « روز میهن پرستان » می تواند اثر تماشایی برای شما محسوب شود تا به اطلاعات عمومی تان افزوده شود. اما اگر از جزئیات این واقعه آگاه هستید، فیلم جدید پیتر برگ تکرار مکررات است و چیزی بیشتر از آنچه که می دانید در اختیارتان قرار نمی دهد.
تصویرسازی «برگ» از حادثهی بمبگذاری در ماراتن بوستون در سال 2013 و تعقیب جنایتکاران در آن حادثه، به یک اثر ماجرایی درجه یک تبدیل شده. البته فیلم برای آن دسته از بینندگانی که اخبار را به طور روزانه پیگیری میکنند و از چند و چون ماجرا آگاهند، چیز جدیدی ندارد.
PatriotsDayبرای دومین بار طی 6 ماه قبل، «پیتر برگ» و «مارک والبرگ» برای بازسازی ماجرایی واقعی با هم همکاری کردند؛ حادثهای که در مقطعی از تاریخ به تیتر اول رسانههای خبری بدل شده بود. افق آبهای عمیق که در 30 سپتامبر 2016 اکران شد، به فاجعهی انفجار دکل نفتی در خلیج مکزیک میپرداخت و والبرگ در نقش بازماندهی این حادثه، مایک ویلیامز، بازی کرد. در فیلم "روز میهنپرستان" بار دیگر این بازیگر ایفای نقش کرده با این تفاوت که در این فیلم نقش او ترکیبیست. به این معنا که خوشبختانه «تامی ساندرز (مارک والبرگ)» یک شخصیت خیالیست و همین به فیلمساز کمک کرده تا او را هر کجا که دلش بخواهد در فیلم استفاده کند بدون این که صحت تاریخی واقعه را زیر سوال برده باشد.
فیلم "روز میهنپرستان" مسوولیت خود را در بازسازی و خلق سینمایی واقعه به نحو احسنت انجام داده و به قدری خوب هست که بتواند شما را مجاب به تماشا کند.
PatriotsDayتصویرسازی «برگ» از حادثهی بمبگذاری در ماراتن بوستون در سال 2013 و تعقیب جنایتکاران در آن حادثه، به یک اثر ماجرایی درجه یک تبدیل شده. البته فیلم برای آن دسته از بینندگانی که اخبار را به طور روزانه پیگیری میکنند و از چند و چون ماجرا آگاهند، چیز جدیدی ندارد. یعنی در واقع یک بازسازی سینمایی از وقایعیست که در 15 آوریل رخ داد و تا چند روز بعد ادامه یافت. داستان فیلم از دید ساندرز، پلیس بوستون، پیش رفته و تمام نکات کلیدی ماجرا را پوشش میدهد؛ اگرچه فیلم سعی کرده که به عنوان اثری الهامبخش در ذهن مخاطب ماندگار شود. داستان بیش از حد لزوم گسترش داده شده و حتی چند خرده داستان از قربانیهای مختلف و دیگر موارد حاشیهای را به زور در فیلم گنجانده. گویی محصول نهایی از تلفیق دو فیلمنامهی جداگانه حاصل شده. میتوان گفت این فیلم پایانی غیر عادی دارد؛ کارگردان 7 دقیقهی مستند از مصاحبهی افراد درگیر در حادثهی واقعی را به فیلمش اضافه کرده.
با همهی این تفاسیر، فیلم "روز میهنپرستان" مسوولیت خود را در بازسازی و خلق سینمایی واقعه به نحو احسنت انجام داده و به قدری خوب هست که بتواند شما را مجاب به تماشا کند. دو نکته وجود دارد که تاثیر فیلم را کاهش داده: اول اینکه داستان فاقد حس طراوت و تازگیست. "روز میهنپرستان" حتی بیشتر از سالی و افق آبهای عمیق به نمایش صحنههایی میپردازد که بارها در تلویزیون پوشش خبری داده شدهاند؛ چیزهایی که خودمان از ماجرا میدانیم. هیچ تنش یا هیجان بیشتری وجود ندارد چون بیننده میداند حرکت بعدی چیست و از کمّ و کیف قضیه آگاه است.
نکته مثبت فیلمنامه را میتوان در پیشبردن خوب داستان برادران سارنایف عنوان کرد. فیلم به انگیزهی این تروریستها و پیگیری پوشش خبری بعد از انجام هر مرحله توسط آنها اشاره میکند.
PatriotsDayدومین نکته ساختار ناهمگون فیلم است. مسلما برگ از این نکته آگاه بوده که نباید کل روایت از دیدگاه شخصی که اصلا وجود خارجی ندارد ارائه شود؛ به همین دلیل از داستان قربانیان و پلیسهای واقعی که در حادثه و تعقیب مجرمان درگیر بودهاند نیز استفاده کرده و باید گفت که به دلیل محدودیت زمانی بیشتر آنها بیاثر بوده. خصوصا روایت غیرضروری دربارهی همسر ساندرز، کارول، که به هیچ وجه برای حضور «میشل موناهن» در این نقش توجیهی ارائه نمیکند. «جان گودمن» در نقش کمیسر پلیس اد دیویس، «کوین بیکن» به عنوان ریچارد دزلوریِرز افسر افبیآی و «جی.کی سیمونز» در نقش گروهبان جفری پاگلیش وظیفه خود را به خوبی انجام دادهاند.
"روز میهنپرستان" را نمیتوان مدعی اسکار محسوب کرد اما برای سرگرمی اثر بدی نیست. در واقع خیلی بهتر از آن فیلمهای وقتتلفکنی که در ماه ژانویه اکران میشوند.
PatriotsDayنکته مثبت فیلمنامه را میتوان در پیشبردن خوب داستان برادران سارنایف عنوان کرد؛ «جوهر (آلکس وولف)» و «تیمور (تمو ملیکیدز)» و همسر تیمور «کاترین راسل (ملیسا بنویست)». فیلم به انگیزهی این تروریستها و پیگیری پوشش خبری بعد از انجام هر مرحله توسط آنها اشاره میکند. همین را میتوان نقطه قوت فیلم "روز میهنپرستان" دانست چون این جنبه از ماجرا را فقط میتوان در فیلم یافت. ما در طول تعقیب و گریز درمییابیم که برادران سارنایف چه کسانی بودند اما درباره گذشتهی آنها چند هفته بعد مطلع میشویم؛ آن هم هنگامی که دیگر این خبر از رونق افتاده.
برگ در نیمهی راه و هنگام مراحل پیشتولید فیلم افق آبهای عمیق به این پروژه پیوست. با این حال میتوان گفت که "روز میهنپرستان" متعلق به اوست. اگرچه، فیلم میتوانست بهتر از این باشد. هر دو فیلم نامبرده در انجام وظیفهی خود موثر هستند. "روز میهنپرستان" را نمیتوان مدعی اسکار محسوب کرد اما برای سرگرمی اثر بدی نیست. در واقع خیلی بهتر از آن فیلمهای وقتتلفکنی که در ماه ژانویه اکران میشوند.
منبع:نقد فارسی
امریکا. در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۸۸، نوجوانی به نام «دانی دارکو» (جیک جیلنهال) یک شب توی خواب راه می افتد و از خانه خارج می شود و با خرگوش غول پیکر و زشت رویی به نام «فرانک» (دووال) ملاقات می کند که به او می گوید دنیا۲۸ روز و ۶ ساعت و ۴۲ دقیقه و ۱۲ ثانیه ی دیگر نابود خواهد شد …
نینا سیرز دختری است که همه دوران کودکی و نوجوانی خود را به فراگیری و تمرین رقص باله گذراندهاست. نینا به عنوان یک بالرین حرفهای و ستاره یک شرکت معتبر، در تلاش برای بهدست آوردن نقش اول باله معروف دریاچه قو اثر چایکوفسکی است. اما مدیر شرکت و طراح رقصهای این باله، که در مورد توانایی نینا برای این بازی در دو نقش قوی سفید و معصوم و قوی سیاه اغواگر، مطمئن نیست، قابلیتهای او را زیر سئوال میبرد.
داستان فیلم درباره شکارچی پوستی به نام "هیو گلس" (لئوناردو دیکاپریو) است که در حین شکار مورد حمله ی یک خرس قهوه ای قرار گرفته و دو مرد که در این شکار همراه او بودند، وسایلش را دزدیده و او را نیمه جان رها می کنند؛ او جان سالم به در میبرد و 350 مایل را در طبیعت وحشی می پیماید تا از کسانی که به او خیانت کرده اند، انتقام بگیرد...
داستان درباره پادشاهی است که توانست بر مشکل لکنت خودش غلبه کند و مردم کشورش را بر علیه هیتلر پشتیبانی کند! فیلم درباره روابط بین پادشاه ششم انگلیس جرج ششم (پدر ملکه الیزابت) با بازی خیره کننده کالین فیرث و دکتر معالجش استرالیایی اش جفری راش است که تلاش می کند مشکل لکنت او رابرطرف کند و به او قوت قلب دهد. فیلم بر اساس داستانی واقعی دربارهی پادشاه جورج ششم ساخته شده است …
آرگو، که بر پایه داستانی واقعی ( غیر واقعی) و البته محرمانه، ساخته شده در سال ۱۹۷۸ یا ۱۳۵۷ رخ می دهد و محور اصلی آن انقلاب ایران است. یک مامور CIA هنگامی که انقلاب ایران به اوج میرسد، تصمیم میگیرد در یک عملیات خطرناک شش آمریکایی که در سفارت کانادا پناهنده شده اند را از ایران خارج کند…این نسخه از فیلم حدود 10 دقیقه بیشتر از بقیه ی نسخه ها است.
داستان حول محاصرهی صدها هزار سرباز بریتانیا، بلژیک، فرانسه و کانادا توسط ارتش آلمان میباشد. این نیروها در ساحل به دام افتادهاند و در حالی که پشت به دریا کردهاند و نیروهای دشمن هر لحظه نزدیکتر میشوند، مرگ خود را حتمی میبینند...
«سالمن وندی» (هاونسوئو) در معادن داغ و سوزان الماس در افریقای جنوبی سنگ بسیار با ارزش و خارق العاده ای را کشف می کند. «دنی آرچر» (دی کاپریو) مزدوری که تخصص اش، فروش به اصطلاح «الماس های خون» است با خبر می شود که «وندی»، الماس را در محلی پنهان کرده که هیچ کس فکرش را هم نمی کند. او از «مدی بوئن» (کانلی) روزنامه نگار امریکایی سرخورده، می خواهد تا در پیدا کردن و به چنگ آوردن آن گنج کمک کند…